پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، در جهانی که اقتصادها با سرعت سرسامآوری در حال بازتعریف خود هستند، سرمایهگذاری مولد در صنعت و معدن به مثابه خونی تازه در رگهای توسعه ملی جریان یافته است. این نوع سرمایهگذاری، که فراتر از تزریق صرف منابع مالی است، به معنای هدایت هوشمندانه سرمایهها به سوی پروژههایی است که ارزش افزوده پایدار خلق میکنند، بهرهوری را بالا میبرند و اقتصادها را از دام خامفروشی رها میسازند. از غولهای نفتی مانند آرامکو که زنجیرههای ارزش جدیدی در پتروشیمی میسازند تا پیشگامان صنعتی مانند پوسکو که فولاد سبز را به واقعیت بدل کردهاند، سرمایهگذاری مولد در حال بازنویسی قواعد بازی در صنعت و معدن است. اما این مسیر پر زرقوبرق، با چالشهایی عمیق نیز همراه است؛ از هزینههای سرسامآور فناوریهای سبز تا ریسکهای ژئوپلیتیک که میتوانند پروژه چندمیلیاردی را یکشبه بر باد دهند.
قلب سرمایهگذاری مولد
سرمایهگذاری مولد در صنعت و معدن، برخلاف سفتهبازی یا انباشت داراییهای غیرفعال، بر خلق ارزش متمرکز است. در بخش معدن، این به معنای تبدیل سنگ خام به محصولاتی با ارزش بالاتر است؛ فکر کنید به لیتیوم تصفیهشده برای باتریهای الکتریکی به جای صادرات سنگ معدنی خام. در صنعت، داستان مشابه است: سرمایهگذاری در خطوط تولید پیشرفته یا فناوریهای کمکربن، مانند پروژههای هیدروژن سبز آرامکو، نه تنها بازده مالی را تقویت میکند، بلکه اقتصاد را به سوی پایداری سوق میدهد. طبق گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۲۴، کشورهایی که سرمایهگذاریهای مولد را در اولویت قرار دادهاند، تا ۲۵ درصد رشد بهرهوری بیشتری نسبت به دیگران تجربه کردهاند.
این سرمایهگذاریها فقط درباره اعداد نیستند؛ آنها داستان جوامع را بازنویسی میکنند. یک کارخانه فرآوری مس در شیلی یا یک واحد تولید فولاد سبز در کره جنوبی، تنها ماشینآلات و سودآوری نیستند، آنها مشاغل پایدار، مهارتهای جدید و زیرساختهایی هستند که نسلها از آن بهره میبرند. پوسکو، به عنوان مثال، با پروژه HyREX خود که در سال ۲۰۲۴ وارد فاز آزمایشی شد، نه تنها صنعت فولاد را از انتشار کربن پاکسازی میکند، بلکه به گزارش بلومبرگ، میتواند تا سال ۲۰۳۵ استانداردهای جهانی این صنعت را بازتعریف کند.
فشارهای جهانی و فرصتهای بکر
جهان امروز بیش از هر زمان دیگری به سرمایهگذاری مولد در صنعت و معدن نیاز دارد. اقتصادهای نوظهور، که سالها به خامفروشی وابسته بودند، با نوسانات قیمت کالاها و فشارهای زیستمحیطی دستوپنجه نرم میکنند. گزارش صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۲۴ نشان میدهد که وابستگی بیش از حد به صادرات مواد خام، رشد اقتصادی ۴۰ درصد از کشورهای در حال توسعه را شکننده کرده است. در عین حال، تقاضای جهانی برای مواد معدنی حیاتی، مانند لیتیوم، کبالت و نیکل، برای انقلاب انرژی پاک رو به انفجار است. این یک فرصت طلایی است: کشورهایی که بتوانند زنجیرههای ارزش داخلی را توسعه دهند، نه تنها از این موج سود میبرند، بلکه در برابر شوکهای جهانی مقاومتر میشوند.
اما این فقط درباره منابع نیست. سرمایهگذاری مولد، فناوری و نیروی انسانی را نیز در بر میگیرد. شرکتهای معدنی استرالیا، با استفاده از هوش مصنوعی در اکتشاف، هزینههای خود را تا ۱۵ درصد کاهش دادهاند (بلومبرگ، سپتامبر ۲۰۲۴). در همین حال، آرامکو با آموزش بیش از ۷۰ هزار نیروی کار سعودی، نشان داده که سرمایهگذاری در مهارتها به اندازه ماشینآلات اهمیت دارد. این رویکرد چندوجهی، سرمایهگذاری مولد را به ابزاری برای تحول ساختاری تبدیل میکند.
با این حال، مسیر سرمایهگذاری مولد هموار نیست. نخست، هزینههای اولیه سرسامآور است. احداث یک کارخانه فرآوری یا انتقال به فناوریهای سبز، میلیاردها دلار سرمایه نیاز دارد؛ منابعی که بسیاری از اقتصادهای نوظهور فاقد آن هستند. دوم، ریسکهای ژئوپلیتیک و اقتصادی است. ناآرامیهای سیاسی در آفریقا، به گفته IMF، 30 درصد از پروژههای معدنی را در سالهای اخیر متوقف کرده است. سوم، فشارهای زیستمحیطی است. در حالی که جهان از صنایع و معادن میخواهد ردپای کربن خود را کاهش دهند، فناوریهای سبز هنوز گران و پیچیدهاند. پوسکو، برای رسیدن به هدف خنثیسازی کربن تا ۲۰۵۰، به سرمایهگذاری سالانه ۱۰ میلیارد دلار نیاز دارد (اکونومیست، نوامبر ۲۰۲۴).
شفافیت و مدیریت نیز چالشهای بزرگی هستند. بنگاههای بزرگ، به ویژه در اقتصادهای دولتی، گاه به جای منافع ملی به اهداف سیاسی کوتاهمدت خدمت میکنند. آرامکو با وجود موفقیتهایش، همچنان با انتقادهایی درباره وابستگی بیش از حد اقتصاد عربستان به خود مواجه است و بنا بر برخی دادهها، ۴۰ درصد درآمد دولت از این شرکت تأمین میشود (بانک جهانی، ۲۰۲۴).
چگونه پیش برویم؟
برای شکوفایی سرمایهگذاری مولد، دولتها و بنگاهها باید هوشمندانه عمل کنند. مشوقهای مالیاتی و یارانههای هدفمند میتوانند سرمایهگذاران را جذب کنند. مدلهای مشارکت عمومی-خصوصی، مانند آنچه در معادن استرالیا موفقیتآمیز بوده، ریسکها را تقسیم میکند. آموزش نیروی کار و توسعه زیرساختها - از بنادر تا شبکههای انرژی - نیز حیاتی است. مهمتر از همه، پایداری باید در قلب این سرمایهگذاریها باشد. جهان دیگر تحمل استخراجهای مخرب یا کارخانههای آلاینده را ندارد.
در نهایت، سرمایهگذاری مولد در صنعت و معدن، بیش از یک استراتژی اقتصادی، یک انتخاب تمدنی است. این سرمایهگذاریها میتوانند اقتصادها را از وابستگی به منابع خام به سوی خودکفایی و نوآوری هدایت کنند. بنگاههای بزرگ نشان دادهاند که با چشمانداز درست، حتی غولهای سنتی نیز میتوانند پیشگام تغییر شوند. اما بدون سیاستگذاری هوشمند، شفافیت و تعهد به پایداری، این فرصت میتواند به رؤیای دستنیافتنی بدل شود. در جهانی که منابع محدود و انتظارات بیحد است، انتخابهای امروز، آینده اقتصادهای فردا را رقم خواهند زد.
ارسال نظر