• ۸ ساعت قبل
  • کد خبر: 76070
  • زمان مطالعه: ۸ دقیقه

تراژدی خرس‌ها

چرا سیاستمداران به گرینلند چشم‌داشت دارند؟
خرس

گرم‌تر شدن قطب شمال، یک انقلاب عظیم در پیش دارد. با عقب‌نشینی یخ‌ها، مسیرهای کشتیرانی کوتاه‌تر و سریع‌تر از همیشه می‌شوند. این تغییرات نه تنها دسترسی به منابع طبیعی و معدنی را راحت‌تر می‌کند، بلکه در زمانه‌ای که دنیا به شدت به منابع دست‌نخورده قطب شمال نیاز دارد، فرصتی بی‌نظیر برای استخراج این ذخایر فراهم می‌آید. این تحولات می‌توانند معادلات تجارت، انرژی و حتی قدرت‌های ژئوپلیتیک را به کلی دگرگون سازند.

پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، دیپلمات‌ها و معدن‌کاران از سراسر دنیا به این منطقه هجوم برده‌اند و سیاستمداران با چشم‌داشت به گرینلند، در حال رقابت برای به‌دست آوردن سهم بیشتری برای خود هستند. برای خرس‌ها، چه از نوع بازاری (اشاره به سرمایه‌گذاران و فعالانی که خواهان تنزل قیمت‌ها در بازار سرمایه هستند) و چه از نوع قطبی، سیاره‌ای بدون پهنه‌های یخی یک تراژدی است. منطقه شمالگان، چهار برابر سریع‌تر از میانگین جهانی در حال گرم شدن است و هر سال مساحتی به اندازه اتریش از یخ‌های آن آب می‌شود. از دهه ۱۹۸۰ میلادی، حجم یخ‌ها ۷۰ درصد یا بیشتر کاهش یافته است. ممکن است اولین روز بدون یخ در شمالگان پیش از سال ۲۰۳۰ فرا برسد.
گرم‌تر شدن قطب شمال می‌تواند مزایای بزرگی به همراه داشته باشد. عقب‌نشینی یخ‌ها مسیرهای کشتیرانی کوتاه‌تری ایجاد خواهد کرد. دسترسی دریایی و ذوب شدن یخچال‌های طبیعی استخراج مواد معدنی را آسان‌تر می‌کند، آن هم درست زمانی که جهان به منابع زمین‌های بکر قطب شمال نیاز مبرم دارد. آب‌های گرم‌تر ممکن است دسته‌های بزرگی از ماهی‌ها را جذب کنند. این تغییرات می‌توانند تجارت، انرژی و ژئوپلیتیک را دگرگون کنند. این چشم‌انداز باعث هجوم دیپلمات‌ها و معدن‌کاران شده است. در ماه دسامبر، چین رکورد جهانی را شکست و از یک کشتی باری ۵۸ هزار تنی «آماده برای قطب» رونمایی کرد. سیاستمداران هم بر سر گرینلند دعوا دارند. اما موانع هم به اندازه فرصت‌ها بزرگ هستند. نروژ اخیراً برنامه‌های استخراج از اعماق دریا را متوقف کرده است؛ تلاش‌های روسیه نیز متوقف شده‌اند. آیا این امتیازها قابل دستیابی است؟ و در چه بازه زمانی؟

سه مسیر جدید
یکی از مزایای کنونی، صید بیشتر ماهی‌ها است. برخی گونه‌ها مانند خرچنگ برفی و ماهی آزاد شنوک آلاسکا در آب‌های گرم‌تر و کمی اسیدی شده دچار مشکل می‌شوند. همچنین، یک توافق‌نامه بین‌المللی ماهیگیری در آب‌های آزاد را محدود کرده است. اما این موضوع با این واقعیت جبران می‌شود که گونه‌های ماهی از آب‌های جنوبی و معتدل، از جمله ماهی کاد اقیانوس اطلس، به مناطقی مانند دریاهای بارنتز و برینگ مهاجرت می‌کنند. آب‌های غنی از مواد مغذی نیز می‌توانند به رشد سریع‌تر جمعیت ماهی‌ها کمک کنند، در حالی که عقب‌نشینی یخ‌ها مناطق جدیدی را باز کرده و فصل‌های ماهیگیری را طولانی‌تر می‌کند. گونه ماهی ماکرل که بومی شمال اقیانوس اطلس است، تا سال ۲۰۱۱ به نزدیکی گرینلند نرسید. اما در سال ۲۰۱۴، این ماهی روغنی ۲۳ درصد از کل درآمد صادراتی این جزیره را تشکیل می‌داد.
مزایای ذکرشده ممکن است در مقایسه با امکاناتی که مسیرهای کشتیرانی جدید ارائه می‌دهند، ناچیز به نظر برسند. برای درک اینکه تغییرات اقلیمی چگونه ممکن است این مسیرها را تغییر دهد، به نقشه توجه کنید. ذوب شدن یخ‌ها ممکن است سه مسیر جدید باز کند:
اولین مسیر که به نام «مسیر دریای شمالی» (NSR) شناخته می‌شود، در امتداد ساحل روسیه قرار دارد و دریای بارنتس را به تنگه برینگ متصل می‌کند. مسیر دوم، به نام گذرگاه شمال غربی (NWP)، در امتداد ساحل قطب شمال آمریکای شمالی، از دریای بوفورت تا خلیج بفین امتداد دارد. مسیر سوم، به نام مسیر دریایی فراقطبی (TSR)، از بالای قطب شمال عبور می‌کند.
هر سه مسیر می‌توانند سفرها بین آسیا، آمریکای شمالی و اروپا را که بیشتر کشتیرانی‌ها را تشکیل می‌دهند، کوتاه‌تر کنند، هزینه سوخت و دستمزدها را کاهش دهند و از نقاط پرترافیک مثل کانال‌های پاناما و سوئز اجتناب کنند. این نقاط شلوغ بوده، هزینه دریافت می‌کنند و در مورد کانال سوئز می‌توان گفت که به آب‌های خطرناک متصل هستند.
زمان دقیق تحقق این وعده‌ها، به مسیر بستگی دارد. مسیر NWP که از مجمع‌الجزایر قطب شمال کانادا عبور می‌کند، شامل کانال‌های باریک و پیچ‌درپیچ است و نسبت به مسیر NSR با سرعت کمتری ذوب می‌شود. اگرچه این مسیر ۱۵۰۰ کیلومتر طول دارد، فقط یک بندر آب عمیق دارد و امکانات اضطراری ندارد. کانادا ادعا می‌کند که این مسیر در آب‌هایش قرار گرفته، اما آمریکا و اروپا آن را به عنوان یک گذرگاه بین‌المللی می‌دانند. همچنین این مسیر کم‌عمق است که اندازه کشتی‌ها را محدود می‌کند.
مسیر TSR بسیاری از این مشکلات را دور می‌زند. این مسیر از اقیانوس مرکزی قطب شمال عبور می‌کند که بسیار عمیق‌تر است. از آب‌های سرزمینی کشورها عبور نمی‌کند و باعث تنش سیاسی نمی‌شود. همچنین کوتاه‌ترین مسیر بین اقیانوس اطلس شمالی و آرام را ارائه می‌دهد. موافقان پیش‌بینی می‌کنند که هزاران کشتی در سال بین آمریکای شمالی و آسیا در این مسیر حرکت کنند و در بندر هلندی آلاسکا توقف کنند. با این حال، حتی زمانی که یخ‌ها از بین بروند، این مسیر پر از کوه‌های یخی خواهد بود و فقط با کشتی‌های یخ‌شکن قابل‌دستیابی است. تحقق چشم‌انداز عبور هزاران کشتی ممکن است تا حدود سال ۲۰۵۰ طول بکشد.

تغییر در دریا
این امر مسیر دریایی (NSR) را به عنوان بهترین گزینه موجود معرفی می‌کند. این مسیر از سال ۲۰۰۵ تقریباً هر سال تابستان برای کشتی‌های مقاوم در برابر یخ باز بوده است. برخی بخش‌ها از این مسیر در تمام طول سال قابل پیمایش هستند، هرچند که با کمک اسکورت کشتی‌های یخ‌شکن، هزینه آن بالا می‌رود. با این حال، ترافیک در این مسیر در حال افزایش است: سال گذشته ۹۲ کشتی از NSR عبور کردند، که رکورد زده و نسبت به ۱۹ کشتی در سال ۲۰۱۶ افزایش قابل توجهی داشته است.
با ادامه ذوب یخ‌ها، NSR می‌تواند عامل دو نوع عبور با کشتی باشد. یکی از آنها متمرکز بر انتقال منابع از شمال دور روسیه است. این کشور مدت‌ها تلاش کرده تا صادرات انرژی در تمام طول سال را با حمل گاز طبیعی مایع به اروپا در زمستان (برای گرمایش) و آسیا در تابستان (برای سرمایش) تضمین کند. اگرچه این چشم‌انداز بزرگ پس از حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین کاهش یافت و اروپا برخی ارتباطات با همسایه‌اش را قطع کرد، اما NSR همچنان می‌تواند به روسیه کمک کند تا زغال‌سنگ، گاز و فلزات را به چین و هند منتقل کند.
این مسیر همچنین ممکن است بخشی از ترافیک مربوط به اتصال آسیا به اروپا را به خود جذب کند. به گفته راسموس برتلسن، از دانشگاه UIT نروژ، بعید است این مسیر برای کشتی‌های کانتینری که تمایل دارند در میانه راه در مناطقی مثل خلیج فارس یا جنوب شرق آسیا توقف کنند و کل مسیر بین اروپا و آسیا را طی نکنند، استفاده شود. همچنین دریای خشن شمال ممکن است لجستیک تجارت کالاهای مدرن را که از نظر زمانی بسیار دقیق هستند، مختل کند.
با این حال، مسیرNSR می‌تواند فاصله بین رتردام و شانگهای را ۵ هزار کیلومتر یا ۲۵ درصد کاهش دهد و سفر را از ۳۰ روز به ۱۴ روز کاهش دهد. در نتیجه، به‌رغم نقص‌های موجود، طبق گفته ادی بکرز، از سازمان تجارت جهانی، این مسیر همچنان می‌تواند تجارت کلی بین آسیا و اتحادیه اروپا را ۶ درصد افزایش دهد.
آخرین دستاورد قطب شمال مربوط به کالاهای اساسی است. قبلاً منظور از این کالاها هیدروکربن‌ها بود. گفته می‌شود منطقه قطب شمال احتمالاً ۱۳ درصد از نفت کشف‌نشده جهان و ۳۰ درصد گاز طبیعی بهره‌برداری نشده را در خود جای داده است. اما استخراج این ذخایر بسیار پرهزینه است و در زمانی که تقاضا برای نفت کاهش یافته و مقدار زیادی گاز طبیعی با قیمت پایین‌تر در آمریکا و قطر تولید می‌شود، ایده‌آل نیست.

عصر تازه مواد معدنی سبز
در عوض، امیدها به سوی مواد معدنی «سبز» قطب شمال است که گرم شدن زمین دسترسی به آنها را آسان‌تر کرده است. این مواد شامل کبالت، گرافیت، لیتیوم و نیکل می‌شود که اجزای مهم باتری‌های خودروهای برقی هستند؛ روی که در پنل‌های خورشیدی و توربین‌های بادی استفاده می‌شود، مس که برای انواع تجهیزات الکتریکی ضروری است و عناصر کمیاب که برای بسیاری از تجهیزات سبز و نظامی حیاتی هستند. فلزات خاصی مانند تیتانیوم، تنگستن و وانادیوم، که برای ساخت «سوپرآلیاژها» استفاده می‌شوند، نیز ارزش بالایی دارند.
گرینلند در این زمینه منابع غنی دارد. این جزیره ذخایر ۴۳ مورد از ۵۰ ماده معدنی را که توسط دولت آمریکا «حیاتی» اعلام شده‌اند، در اختیار دارد. عناصر کمیاب شناخته‌شده آن حدود ۴۲ میلیون تن برآورد شده است که تقریباً ۱۲۰ برابر مقدار استخراج‌شده جهانی در سال ۲۰۲۳ است.
«پِر کالویگ»، از نویسندگان مطالعه زمین‌شناسی گرینلند، اشاره می‌کند که بیشتر مواد معدنی قطب شمال به‌طور دقیق و با جزئیات نقشه‌برداری نشده‌اند. به همین دلیل، هر گونه استخراج ممکن است حداقل یک دهه دیگر امکان‌پذیر باشد. با این حال، آژانس بین‌المللی انرژی در پیش‌بینی‌های رسمی خود، برآورد می‌کند که در صورت پایبندی کشورها به تعهدات فعلی اقلیمی، بازار جهانی این مواد معدنی تا سال ۲۰۴۰ دو برابر خواهد شد. کشورهای غربی نیز مشتاق یافتن منابع جدید هستند تا وابستگی به چین، که مسلط بر عرضه این مواد در بازار است، کاهش یابد.
شرکت‌هایی که از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل داده‌های تاریخی و علمی به منظور شناسایی ذخایر استفاده می‌کنند، می‌توانند پیشرفت در این زمینه را تسریع کنند. دستگاه‌های حفاری مقاوم در برابر یخ، وسایل نقلیه معدنی خودران، پهپادهای باربری سنگین و فناوری‌های دیگر در حال توسعه هستند تا شرایط سخت قطب شمال را تحمل کنند. معدن‌کاران باید یاد بگیرند چگونه فلزاتی را استخراج و فرآوری کنند که اغلب در غلظت‌های پایین یافت می‌شوند یا با مواد دیگر مخلوط هستند. هفت کشور از هشت کشور قطب شمال عضو ناتو هستند. اگر خود این کشورها یا شرکایشان تصمیم بگیرند دخالت چین را در پروژه‌های آینده محدود کنند، ممکن است مجبور شوند تکنیک‌های چین را بازآفرینی کنند.

تراژدی خرس‌ها

راحتی در سرما
سه گروه از افراد نیز باید متقاعد شوند: سرمایه‌گذاران، دولت‌های ملی و مردم محلی. شرکت «لومینا» که تنها شرکت معدنی فعال در گرینلند است، چالش‌های این مسیر را به تصویر می‌کشد. این شرکت که در سال ۲۰۱۳ تأسیس شد، ابتدا مجوز تولید نوع تصفیه‌شده‌ای از آنورتوزیت، یک سنگ رنگ روشن که در فایبرگلاس و رنگ استفاده می‌شود، دریافت کرد. با این حال، این ماده ظریف برای حمل و نقل بسیار دشوار بود. تا سال ۲۰۲۰ این معدن صادرات ناچیزی داشت. آنها مجبور شدند یک بندر در دریای عمیق ایجاد کنند و با لابی مستمر مدیریت جدید شرکت که از ونکوور به گرینلند منتقل شد، توانستند اجازه صادرات این سنگ به شکل درشت‌تر را به دست آورند. تولید این معدن قرار است در سال ۲۰۲۵ به ۲۱۰ هزار تن افزایش یابد، در حالی که این رقم در سال ۲۰۱۹ تنها ۳۵ هزار تن بود. و تمام آن به خارج صادر خواهد شد. این معدن روی ذخایری به حجم حدود ۴ میلیارد تن قرار دارد.
در تاریخ اخیر، جذابیت قطب شمال بیشتر به‌عنوان مکانی برای استقرار پادگان‌ها، دستگاه‌های جاسوسی و تسلیحات هسته‌ای بوده است. موانع زیادی ممکن است مانع از تبدیل شدن آن به یک «الدورادوی» مدرن (استعاره از مکانی که سرشار از ثروت و فرصت‌های اقتصادی است) شوند. جمع‌آوری سرمایه، تکنولوژی و حسن نیتی که برای ایجاد رونق لازم است، به زمان و تلاش بیشتری نسبت به انتظار برای ذوب یخ‌ها نیاز خواهد داشت. رقابت بدون همکاری ممکن است پیشرفت را متوقف کند. اما جایزه‌اش به حدی جذاب است که طی دهه‌های آینده، قطب شمال بدون شک به یک مکان اقتصادی و همچنین ژئوپلیتیک تبدیل خواهد شد.
منبع: Economist

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =