پایگاه خبری تحلیلی ایراسین، واقعیت انکارناپذیر حوادث بالای معادن در ایران، آماری است که در مقایسه با میانگین جهانی، جایگاه نگرانکنندهای برای کشور ما ایجاد کرده است. شاخصهای بینالمللی ایمنی معادن که معمولاً بر اساس نسبت حوادث به تناژ استخراج محاسبه میشوند، به روشنی نشان میدهند که معدنکاری در ایران با چالشهای جدی در حوزه ایمنی روبه روست. این چالشها نه تنها حل نشدهاند، بلکه با تکرار مداوم حوادث مشابه، شاهد هستیم که درس لازم از این رویدادها گرفته نمیشود.
عقبماندگی دانش فنی و تکنولوژی، مهمترین دلیل وضعیت نامطلوب ایمنی در معادن ایران است. در حالی که صنعت معدنکاری دنیا به سمت جایگزینی نیروی انسانی با ماشینآلات پیشرفته حرکت کرده، استفاده از تجهیزات خودکار نه تنها خطای انسانی را کاهش میدهد، بلکه در صورت بروز حادثه، تلفات انسانی را به حداقل میرساند. به عنوان مثال ملموس این عقبماندگی، میتوان به این نکته اشاره کرد که حدود ۹۰ درصد معادن زغالسنگ ایران هنوز با دانش فنی و تکنولوژی ۵۰ سال پیش فعالیت میکنند، در حالی که در همین مدت، معادن زغالسنگ دنیا تحولات اساسی را تجربه کردهاند.
مقیاس کوچک معدنکاری در ایران، دومین چالش بزرگ صنعت معادن است. روند جهانی به سمت استخراج در مقیاسهای بزرگ حرکت میکند که امکان سرمایهگذاری بیشتر، اجرای دقیقتر اصول ایمنی، عملیات سیستماتیک و نظارت جامع را فراهم میکند. متأسفانه اسکیل معدنکاری در ایران عمدتاً کوچک و متوسط است که این وضعیت، پیادهسازی نظامهای ایمنی مدرن و جامع را با مشکل مواجه میسازد. البته راهحل این مشکل، تعطیلی معادن کوچک نیست، بلکه باید به سمت گسترش معادن بزرگ حرکت کنیم، اگرچه این مسیر نیز موانع خاص خود را دارد. نگاه کوتاهمدت در مدیریت معادن، عامل سوم در بروز مشکلات ایمنی است. اصول ایمنی اساساً نیازمند دیدگاه بلندمدت هستند؛ یعنی باید خطراتی با احتمال وقوع یک در هزار یا حتی یک در میلیون که ممکن است هر بیست سال یک بار اتفاق بیفتند، جدی گرفته شوند و نظامات ایمنی بر اساس آنها تنظیم شود. وقتی مدیریت معادن با نگاه کوتاهمدت (مثلاً قراردادهای پیمانکاری کوتاهمدت) اداره میشود، این اصل مهم نادیده گرفته میشود. این نگاه کوتاهمدت تنها محدود به حوزه معدن نیست و در فرهنگ کلی مدیریتی کشور ما وجود دارد. شلختگی و بینظمی در روندهای کاری، چهارمین چالش بنیادی است که بر ایمنی معادن تأثیر منفی میگذارد. این شلختگی در تمام مراحل کار از طراحی گرفته تا نگهداری ماشینآلات و روشهای استخراج قابل مشاهده است. متأسفانه این بینظمی تنها مختص به معدنکاری نیست و در دیگر حوزههای صنعتی و حتی فرهنگ ترافیک ما نیز به چشم میخورد.
ضعف آموزش، پنجمین عامل مهم در بروز حوادث معدنی است. در کشورهای پیشرفته، ورود به هر شغلی حداقل نیازمند یک دوره آموزشی ۳۰ تا ۴۰ روزه است، اما در کشور ما آموزش عمدتاً در حد شعار باقی مانده و در عمل مغفول واقع شده است. کارگران معادن ایران، چه در بخش زغالسنگ و چه دیگر معادن، عمدتاً فاقد گذراندن دورههای آموزشی و سرتیفیکیتهای لازم هستند. آموزش معدنکاری در ایران بیشتر به صورت سینه به سینه و تجربی منتقل میشود، در حالی که معدنکاری مدرن نیازمند آموزشهای تخصصی و بهروز است. به طور مثال در حادثه اخیر معدن دامغان، اگر کارگران و مدیران آموزشهای لازم را دیده بودند، احتمال بسیار زیادی وجود داشت که این فاجعه رخ نمیداد، زیرا این حادثه در اثر غفلت از یکی از اصول ابتدایی و بدیهی ایمنی معادن به وقوع پیوسته است.
و در نهایت، مشکلات اقتصادی معادن، بهویژه معادن زغالسنگ، عامل مهم دیگر در کاهش ایمنی این صنعت است. بسیاری از معادن کشور با مشکلات جدی نقدینگی و قیمتگذاری روبه رو هستند. به عنوان مثال، در سال گذشته متوسط قیمت زغالسنگ وارداتی حدود ۲۱ میلیون تومان بوده، در حالی که قیمت زغالسنگ داخلی تنها حدود ۵/۶ تا ۷میلیون تومان بوده است. این اختلاف قیمت چشمگیر، رقابتپذیری معدنکاران ایرانی را کاهش داده و به همین دلیل است که در سالهای اخیر، روند تولید معادن زغالسنگ کاهشی بوده است. به طور مثال، شرکت زغالسنگ کرمان که زمانی تا ۷۵۰ هزار تن در سال تولید داشت، اکنون به تولید حدود یک هزار تن رسیده است. متأسفانه اقدامات دولت و وزارت صمت در مواجهه با این مشکلات، عمدتاً سطحی و ظاهری است. بازدیدها، بازرسیها و نظارتهای موردی نمیتواند مشکلات ریشهای و بنیادی صنعت معدن را حل کند. برای بهبود وضعیت ایمنی معادن، نیازمند برنامهای جامع هستیم که همه این عوامل ریشهای را مورد توجه قرار دهد و با رویکردی علمی و سیستماتیک، به حل آنها بپردازد.
سعید صمدی-دبیر انجمن زغالسنگ ایران
ارسال نظر