• ۴ ساعت قبل
  • کد خبر: 76006
  • زمان مطالعه: ۴ دقیقه
بورس

در کشوری که زیرساخت‌های اقتصادی آن زیر فشار تورم، نوسانات سیاسی و تحریم‌های خارجی در نوسان است، بازار سرمایه نقشی دوگانه پیدا کرده است؛ از یک‌سو، بستری برای تأمین مالی شرکت‌ها و موتور رشد اقتصادی، و از سوی دیگر، پناهگاهی برای سرمایه‌های مردمی که از تلاطم‌های بازار ارز، مسکن و طلا گریزان‌اند. در این میان، پرسش بنیادینی پیش روی سیاست‌گذاران، فعالان بازار و سهامداران قرار دارد: آیا بازار سرمایه، به‌ویژه در حوزه صنایع راهبردی، باید همچنان سودمحور باقی بماند؟ یا زمان آن فرارسیده که افق نگاه بازار، از "تقسیم سود نقدی" به "خلق ارزش بلندمدت" تغییر یابد؟

یکی از ویژگی‌های سرمایه‌گذاری در بازار سرمایه، دریافت سود نقدی است. سهامداران در پایان هر سال مالی، در مجمع شرکت‌ها، بیش از هر چیز به "درصد تقسیم سود" تمرکز دارند؛ نه به نقشه راه توسعه شرکت، پروژه‌های آتی، یا شاخص‌های بهره‌وری اما آیا این رفتار، تصمیمی عقلانی است یا واکنشی به ضعف ساختارها؟

‌واقعیت آن است که در اقتصادی پرریسک و بی‌ثبات، سود نقدی به‌مثابه سپر دفاعی سرمایه‌گذار عمل می‌کند. وقتی نرخ بهره حقیقی منفی است، بازار ارز نوسان دارد، و اعتماد عمومی به سیاست‌گذاران اقتصادی پایین است، دریافت سود نقدی نوعی استراتژی برای سهامدار محسوب می‌شود. در این شرایط، درخواست سود بالای نقدی، نه از طمع، بلکه از ترس ناشی می‌شود.

اما در سطح کلان، این نگاه محافظه‌کارانه، رشد را سرکوب می‌کند. صنایع راهبردی مانند پتروشیمی، فولاد، نفت و گاز، برای توسعه نیازمند سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت و پرهزینه‌اند. زمانی که عمده سود، بین سهامداران تقسیم می‌شود، منابعی برای نوسازی فناوری، توسعه بازارهای صادراتی، یا افزایش بهره‌وری باقی نمی‌ماند. شرکت‌ها در چرخه‌ای گرفتار می‌شوند که به جای حرکت، درجا می‌زنند: سود می‌سازند، تقسیم می‌کنند، و دوباره سود می‌سازند؛ بی آن‌که به فردا بیندیشند. از طرفی این خروج پول از دل شرکت‌ها صنایع را مجبور به تأمین سرمایه در گردش خواهد کرد آن هم در زمانی که این تأمین مالی از بانک امکان‌پذیر نبوده و تأمین مالی از محل اوراق یا سکوهای تأمین مالی جمعی یا حتی از خود بانک‌ها با نرخ‌های بسیار بالا امکان پذیر بوده که این موضوع صنایع را با چالش‌های جدی روبرو خواهد کرد و از سوی دیگر این خروج منابع در بازارسرمایه سرمایه‌گذاری مجدد نخواهد شد و این پول صرف تأمین مایحتاج افراد و یا سرمایه‌گذاری در بازارهای دیگر نظیر طلا، دلار و رمزارزها خواهد شد که این موضوع نوساناتی در بازارها ایجاد خواهد کرد.

تجربه جهانی: چه کسی سود را نگه داشت و پیروز شد؟

نگاهی به تاریخ بازارهای پیشرفته نشان می‌دهد که بسیاری از موفق‌ترین شرکت‌ها، سود تقسیمی نداشته‌اند یا بسیار اندک پرداخت کرده‌اند. برکشایر هاتاوی، اپل و بسیاری از شرکتهای موفق و بزرگ سود نقدی نمی‌پردازد. فلسفه‌شان روشن است: «ما پول شما را بهتر از خودتان سرمایه‌گذاری می‌کنیم.»

اپل تا سال‌ها پس از موفقیت‌های بزرگ، هیچ سودی به سهامداران نداد. این شرکت منابعش را صرف توسعه محصولاتی مانند آیفون، مک‌بوک و اکوسیستم نرم‌افزاری کرد؛ حرکتی که ارزش بازار اپل را به بالای ۳ تریلیون دلار رساند. تسلا نیز تا امروز سود تقسیمی پرداخت نکرده است، زیرا اولویت آن، فتح فضا، توسعه انرژی پاک، و ساخت تکنولوژی نسل جدید است. این شرکت‌ها از آن رو موفق شدند که توانستند سهامداران خود را قانع کنند: رشد، سود آینده را تضمین می‌کند؛ اما سود نقدی، آینده را می‌فروشد تا امروز را بخرد.

این موضوع اما در ایران با چالش‌هایی همراه است دلیل آن فقدان اعتماد و ساختار حمایتی است یکی از اصلی‌ترین موانع حرکت از سودمحوری به رشدمحوری در بازار سرمایه، فقدان اعتماد است. در محیطی که اطلاعات مالی به درستی منتشر نمی‌شود و مدیران پاسخ‌گویی چندانی به سهامداران ندارند، سیاست گذار پولی برنامه‌ای ارائه نمی‌دهد، دولت از انظبات مالی برخوردار نیست و هیچ چشم انداز درست از آینده سیاسی و مالی به مردم ارائه نکرده، طبیعی است که سرمایه‌گذار، سود نقدی را بهترین راه حفظ ارزش سرمایه بداند. همچنین، ضعف حاکمیت شرکتی باعث شده مدیران به جای برنامه‌ریزی برای رشد بلندمدت، به رضایت کوتاه‌مدت سهامدار عمده یا دولتی بیندیشند. در چنین فضایی، سود نقدی به ابزاری برای حفظ صندلی مدیریت تبدیل می‌شود؛ نه ابزاری برای توزیع عادلانه ثروت.

نقش سازمان بورس و دولت از ناظر به معمار ذهنیت بازار

برای تغییر این رفتار، صرفاً تغییر آئین‌نامه‌ها کافی نیست. سازمان بورس و دولت باید از نقش صرفاً نظارتی، به نقش هدایت‌گر ذهنیت بازار گذار کنند. انتظارات بازار، تابع روایت‌هایی است که در رسانه‌ها، مجامع، گزارش‌های تحلیلی و سیاست‌های رسمی بازتاب می‌یابد. سازمان بورس باید روایت جدیدی بسازد: «شرکتی که امروز سود کمتری تقسیم می‌کند، می‌تواند فردا ارزش بیشتری خلق کند.» این پیام باید با ابزارهایی مانند: آموزش عمومی سرمایه‌گذاران خرد، انتشار گزارش‌های مقایسه‌ای عملکرد شرکت‌ها، الگوسازی از شرکت‌هایی که با نگهداشت سود، رشد کردند و تولید محتوای رسانه‌ای هدفمند همراه باشد.

دولت نیز باید از فشار برای توزیع سود، به سمت حمایت از توسعه و سرمایه‌گذاری داخلی برود. هر بار که دولت به عنوان سهامدار عمده یا از طریق نهادهای عمومی، شرکت‌ها را به تقسیم حداکثری سود وادار می‌کند، در حقیقت بخشی از آینده اقتصادی کشور را نقد کرده است. بازار زمانی اصلاح می‌شود که "رفتار درست"، نه فقط اخلاقی، بلکه اقتصاداً سودآور باشد. به بیان ساده‌تر، سهامداری که به نگهداری سود رأی می‌دهد، باید بداند که این رفتار، بازدهی بیشتری نسبت به مطالبه سود نقدی دارد.

گام‌های اصلاحی برای گذار به بازار سرمایه‌ای توسعه‌محور

برای آن‌که بازار سرمایه ایران بتواند نقشی جدی در تأمین مالی توسعه ایفا کند، باید سه اصلاح هم‌زمان را پیش ببرد:

۱. اصلاح ساختاری

. ارتقای شفافیت مالی

. افزایش استقلال مدیران

. ارتقا نظام گزارش‌دهی و رتبه‌بندی

۲. اصلاح فرهنگی

. آموزش مستمر سرمایه‌گذاران

. ترویج روایت‌های موفق

. تغییر نگاه کوتاه‌مدت‌گرایانه سرمایه‌گذاران

۳. طرح‌های حمایتی و تشویقی

. طراحی مشوق‌های مالی برای رفتار بلندمدت

. استفاده از ابزارهای دیجیتال برای جذب نسل جوان

. تقویت نهادهای حرفه‌ای سرمایه‌گذاری مانند صندوق‌های بازنشستگی

آینده‌ای که باید بخریم، نه بفروشیم

اگر قرار باشد بازار سرمایه ایران تنها ابزاری برای توزیع سود فعلی باشد، هیچ گاه به پیشران توسعه تبدیل نخواهد شد. سود نقدی، هرچند مسکن موقتی برای سهامداران است، اما ریشه‌ی توسعه نیست. آینده اقتصادی ایران در گرو شرکت‌هایی است که بتوانند در صنایع راهبردی سرمایه‌گذاری کنند، فناوری نو خلق کنند و بازارهای جهانی را فتح کنند. برای چنین هدفی، به بازاری نیاز داریم که در آن «صبوری پاداش دارد، نوآوری ارزشمند است و سودآوری از دل رشد می‌جوشد، نه فقط تقسیم». در نهایت، همان‌گونه که وارن بافت می‌گوید: "به جای چیدن گل‌ها، اجازه دهید رشد کنند."

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =